loading...
خبرهای کل اینترنت اینجاست
مانا بازدید : 3 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)

دیروز با دانش آموزان دوم دبیرستان چند مدرسه از شهرستان سنقر راه افتادیم به طرف مناطق عملیاتی غرب کشور.

تو راه در مورد مسایل معنوی و شهدا و رشادتها و شجاعتهای شهدا در جبهه های غرب با بچه ها صحبت می کردیم.چند نفر از بچه ها تو حال و هوای خودشون بودند.بعضیا با گوشیاشون ور میرفتند.یکی داشت با تبلتش کار می کرد.چند نفر هم با همدیگه صحبت میکردند و طبق معمول یه عده ای هم شلوغ کاری تا رسیدیم به پادگان توحید یعنی همون جایی که قرار بود رزمایش اجرا بشه و بچه  ها از نزدیک با گوشه ای از فداکاری ها و ایثارگریهای شهدا در دفاع مقدس آشنا بشند.

بعد از رسیدن به پادگان و استقرار در اتاقها، وضو گرفتیم و آماده شدیم برا اقامه نماز. بعد از نماز با اینکه غذای خیلی چرب و نرمی بهمون ندادند ولی خیلی چسبید چون تو راه هم اصلا تغذیه ندادند.افتادم یاد بچه های رزمنده که بعضی وقتا با چند خرماو یه کم نون، اونم تو اون گرما با زبون روزه چطور فداکاری می کردند.

بعد از صرف شام به اتفاق بچه ها و مسئولین رفتیم به طرف محل رزمایش. فضای خیلی قشنگی بود غیر از ما هم یه عده دیگه از استانهای دیگه اومده بودند.داستان رزمایش با یه استاد دانشگاه و یه شاگرد که از اون طرف آب اومده بود و مخش رو با بوقهای تبلیغاتی غرب و بی بی سی و ... شستشو داده بودند شروع شد...



ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 169
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 30
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 39
  • بازدید کلی : 1,693