زنگـ اول : دینـی
معلـم مذکـور قـرار بـود پـرسش شـفاهـی داشتـه بـاشه کـه البـتـه مـن مفلـوکِ بخـتِ برگشـته ی
بـی خبـر بـه نیـت کتبـی همچـون آن جـاندار محتـرم 2 پـا تلاش کـرده و البتـه از مـن هـم نپـرسیـد :|
بـه ایـن صـورت پـرسـش شفـاهـی نمـودنـد :
نفـر اول را صـدا زده و تـا پـایان بـه شیـوه قـرعـه کشـی ادامـه دادنـد :
( قـرعـه کشـی : بد شـانس مـورد نظـر بعـد از جـواب دادن درس یـک عـدد را نـام بـرده و بخـت بـد
صـاحب شـماره در دفتـر معلـم را بیـدار خـواهد کـرد!)
اینـم قیـافـه مـا : :| :| :| :| :| :| :| :| :| :| :| :| :| :| :| :|
زنگــ دوم : زبـان
من بعـد از زیـر و رو کـردن کتـاب کمک آمـوزشـیِ پیشنـهادی معلـم بـا قیـافـه ای متفکـر :
نـه ایـن خیلـی زیـاده بـه درد مـا نمـی خـوره!
+ کتاب جـامـع کنکـور زبـان بود!
زنگـــ ســوم : دیفـرانسیـل
مکالمـه معلـم و یکـی از دانـش آمـوزان :
دانـش آمـوز : خـانـم همـه اونـایی کـه مانتـو پـارسالشـونـو امسـال پـوشیـدن بهشـون گشـاد شـده
الا مـا!
معلــــم : نـه! مـن یـادمـه پـارسـالـم مـانتـوت داشـت تـو تنـت منفـجـر میـشد!
چـی دارم کـه بگـم ؟!
صلــــــوات!