loading...
خبرهای کل اینترنت اینجاست

مانا بازدید : 6 دوشنبه 01 مهر 1392 نظرات (0)


*دیشب نگاه خسته باران *

*نام تو را بر شیشه می نوشت*

*من هم کنار پنجره*

*تنها*

*مانند بی قراری هر شب*

*آرام دستی به دست خسته کاغذ می زدم*

*دنبال برگ زردی می گشتم *

*که روزگاری به شاخه قلبم آویخته بود*

*پاییز از لحظه های زرد پنجره جاری شد*

*دل را به ضیافت برگ ها بردم*

*آن گاه با خاطره حضور تو *

*در پاییزی ترین روزهای زندگیم *

*امید را معنا کردم*

*رایت پاییز را خواهم سرود*

*اییز را با تمام ابهت غم هایش

ای خوب ترین حادثه زندگی*

پاییز واره هایم *

*برای تو هیچ وقت تمام نمی شود ...


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 169
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 60
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 25
  • بازدید ماه : 73
  • بازدید سال : 91
  • بازدید کلی : 1,745