من دیدم ترک های ناشی از زلزله ی وجدانم روی دیوار دلم
و من هر چه صدا زدم تو را نبودی ای خدا
وقتی از اون خواب بیدار شدم
آنقدر از بغض فریاد کردم
که همه شنیدند
جز
وجدانی که آواره اش را دست تو دیدم ای خدا
من دیدم ترک های ناشی از زلزله ی وجدانم روی دیوار دلم
و من هر چه صدا زدم تو را نبودی ای خدا
وقتی از اون خواب بیدار شدم
آنقدر از بغض فریاد کردم
که همه شنیدند
جز
وجدانی که آواره اش را دست تو دیدم ای خدا