loading...
خبرهای کل اینترنت اینجاست
مانا بازدید : 10 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)

خرید فــردا !

فیلم امشب !

چــرا زنگ نـزد !

شهـریـه دانشـگاه !

فـردا شب مهمـونـی دعـوتیم!

فـلانـی خیـلی افـاده ای بـود !

کیفم رو کجا گذاشتم!



السـلام علیـکم و رحمـة اللــه و بــرکـاتــه !



گـاهـی در نمـازهایم همـه چی هست الا ” خــــــدا “

ایـن نمــاز های پریشـــان من بـہ درد هیچ جــــا نمی خورد ….

نمازی را که بوی خدا ندهد

خدایا کاری کن نمازهایم همیشـه دو نفره باشد فقـط من باشم و تو . . . !


مانا بازدید : 8 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)

نیمه شبان خلوت است         مظهر هر رأفت است

ای شده غرق گناه           چاره ی درد تو را

یار نظر میکند


هر چه که هستی بیا           گر چه که پستی بیا

بنده ی شرمگینه را           دوست نظر میکند

توبه اثر میکند




مانا بازدید : 7 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)
آندرس اینیستا هافبک باشگاه بارسلونا قرارداد جدید کاتالان ها را پذیرفت.



آندرس اینیستا قرارداد جدید باشگاه بارسلونا را به ارزش 12 میلیون پوند پذیرفت. شایان ذکر است، پیشنهاد اخیر این باشگاه مبلغ 10.14میلیون پوند که وی نپذیرفته بود
مانا بازدید : 4 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)

یک مرد لاف زن, پوست دنبه‌ای چرب در خانه داشت و هر روز لب و سبیل خود را چرب می‌کرد و به مجلس ثروتمندان می‌رفت و چنین وانمود می‌کرد که غذای چرب خورده است. دست به سبیل خود می‌کشید. تا به حاضران بفهماند که این هم دلیل راستی گفتار من. امّا ...

شکمش از گرسنگی ناله می‌کرد که‌ ای درغگو, خدا , حیله و مکر تو را آشکار کند! این لاف و دروغ تو ما را آتش می‌زند. الهی, آن سبیل چرب تو کنده شود, اگر تو این همه لافِ دروغ نمی‌زدی, لااقل یک نفر رحم می‌کرد و چیزی به ما می‌داد. ای مرد ابله لاف و خودنمایی روزی و نعمت را از آدم دور می‌کند. شکم مرد, دشمن سبیل او شده بود و یکسره دعا می‌کرد که خدایا این درغگو را رسوا کن تا بخشندگان بر ما رحم کنند, و چیزی به این شکم و روده برسد.

 

عاقبت دعای شکم مستجاب شد و روزی گربه‌ای آمد و آن دنبة چرب را ربود. اهل خانه دنبال گربه دویدند ولی گربه دنبه را برد. پسر آن مرد از ترس اینکه پدر او را تنبیه کند رنگش پرید و به مجلس دوید, و با صدای بلند گفت پدر! پدر! گربه دنبه را برد. آن دنبه‌ای که هر روز صبح لب و سبیلت را با آن چرب می‌کردی. من نتوانستم آن را از گربه بگیرم. حاضران مجلس خندیدند, آنگاه بر آن مرد دلسوزی کردند و غذایش دادند. مرد دید که راستگویی سودمندتر است از لاف و دروغ.



مانا بازدید : 4 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)

مادربزرگ سه شنبه برای یک ماه می ره حج ،

دلم می خواد هر چه زودتر برگرده و دوباره زندگی بشه مثل همیشه ، وقتی مادربزرگ نیست حتما یه چیزی کمه ، انگار برای ادامه ی زندگی یک چیزی باید وجود داشته باشه و وجود نداره ،

یک نوع محبتی که در روابط همه ی ماها با همدیگه جاریه و از حضور مادربزرگ سرچشمه می گیره...

دلم می خواد 1000 سال عمر کنه و زندگی همیشه همینی باشه که الان هست، وقت دیدن ماها چشماش برق بزنه ، ذوق کنه ، یاسین کوچولوی چندماهه بهونه شو بگیره و خیلی خیلی چیزهای دیگه....

همه ی این ها رو تا وقتی هنوز نزدیک سه شنبه نشده بودیم نمی فهمیدم ، زیاد فرصت نمی کردم بهش سر بزنم یا پای درددلش بشینم ، ولی الان که نزدیک رفتنه تازه می فهمم چقدر به وجود مادربزرگم محتاجم...


مانا بازدید : 18 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)
زندگی ام را بر میدارم

                                           این انتظار لجم را در آورد

با همین سیگار

                                         به راه افتادم

صدایم را نمی شنوی؟

                                      سرم دارد سوت می کشد.


مانا بازدید : 3 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)
سپاسگذارم 

از اينكه وقت گذاشتي برام  ممنون موفق باشي 

يه زماني اصلا فكرش را هم نميكردم با تو دوست نباشم

ايمان داشتم كه تا آخر عمر با هم دوست ميمانيم

اما دريغ از گذر زمان كه چه بازيها داره برا ما آدمها

در هر جهت خوشبخت و شاد باشي هميشه


تعداد صفحات : 17

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 169
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 50
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 42
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 42
  • بازدید ماه : 42
  • بازدید سال : 60
  • بازدید کلی : 1,714